صبح ساعت
۵
قدیم: به آهستگی از خواب بیدار میشود. نماز میخواند
و سپس به لانه مرغها میرود تا تخم مرغها را جمع کند
جدید: مثل
خرچنگ به رختخواب چسبیده و خر و پف میکند..
صبح ساعت ۶قدیم: شیر
گاو را دوشیده است ، چای را دم کرده است ، سفره صبحانه را با عشق و علاقه انداخته و
با مهربانی مشغول بوسیدن صورت آقای شوهر است تا از خواب بیدار
شود.
جدید: باز هم خوابیده است
صبح ساعت
۷
قدیم: مشغول مشایعت آقای شوهر است که از در خانه
بیرون میرود و هزار تا دعا و صلوات برای سلامتی شوهر کرده و پشت سرش به او فوت
میکند.
جدید: هنوز کپیده است.
صبح ساعت
۱۱
قدیم: مشغول رسیدگی به بچه ها و پاک کردن لپه برای
درست کردن ناهار است.
جدید: تازه چشمانش را با هزار تا ناز و
عشوه باز کرده و با دست در حال بررسی جوش های روی کمرش است
ظهر ساعت
۱۲
قدیم: مشغول مزه کردن پلو به جهت تنظیم نمک آن
است.
جدید: در حال آرایش کردن با همسایه طبقه بالا در مورد
انواع پازیشن های جدید جهت چیز صحبت میکند
ظهر ساعت ۱۳
قدیم:
در حال شستن جوراب و لباسهای آقای خانه درون طشت وسط حیاط خلوت
میباشد.
جدید: در حال روشن کردن ماشین لباسشویی ، ماشین
ظرفشویی و البته غرغر کردن است…
ظهر ساعت
۱۴
قدیم: در حال مالیدن پای آقای شوهر که برای خوردن
ناهار به خانه آمده است میباشد. جهت حض جمیل بردن آقای شوهر ، دامن گل گلی خود را
پوشیده است.
جدید: در حال انداختن یک غذای آماده درون میکروفر
بوده و در همان حال در حال تماشای FashionTV میباشد.
ظهر ساعت
۱۵
قدیم: در حال جارو کردن حیاط خانه و تمیز کردن لانه
مرغها و بردن علوفه برای گاوشان میباشد.
جدید: با یکی از
دوستانش به پاساژ صدف برای خرید رفته است.
عصر ساعت
۱۶
قدیم: مشغول شستن پاهای کودکشان است که به دلیل
دویدن در کوچه خونی شده است.
جدید: در حال پرو کردن لباسهای
خریداری شده است. در همان حال هم نیم نگاهی هم به شکم خود دارد که جدیداً چاقی را
فریاد میکشد.
عصر ساعت
۱۷
قدیم: دم در خانه ایستاده است تا آقای شوهر
بیاید.
جدید: در لابی نشسته است تا با آقای شوهر به خرید
برود.
عصر ساعت
۱۸قدیم: برای شوهر خود چای آورده و مانند یک خانم
کنار شوهرش در حال صحبت با او است.
جدید: از این مغازه به آن
مغازه شوهر بیچاره خود را میبرد.
شب ساعت
۱۹قدیم: سفره شام را انداخته و شوهر را برای خوردن
شام دعوت میکند.
جدید: هنوز در حال خرید است.
شب ساعت
۲۰
قدیم: در حال شستن ظروف شام ، کنار حوض خانه
است.
جدید: کماکان در حال خرید است.
شب ساعت
۲۱
قدیم: در حال چاق نمودن قلیان آقای همسر
میباشد..
جدید: در رستوران ، پیتزا میل میفرمایند.
شب ساعت
۲۲
قدیم: رختخواب ها را پهن کرده است برای خوابیدن .
در حال ریختن گل سرخ روی متکای آقای خانه است تا خوش بو
شود.
جدید: در حال غرغر کردن بر سر وضعیت ترافیک است.
شب ساعت ۲۳ و
۲۴
قدیم: ….سانسور…
جدید: در حال مشاهده ماهواره هستند ایشون ، لطفاً مزاحم نشوید.
راننده :
دیگه دارم کم کم ریپ میزنم مثل ماشینهای تصادفی شدم اگه همینطوری پیش بره باید برم زیر دست اراقچی قلبمم به روغن سوزی افتاده پدرعشق بسوزه !
ღ♥ღ
معلم ریاضی :
نمیدنم چرا جواب تمام مسائلم بی نهایت میشه یا بی جواب میمونه هرچی تفریق میکنم جمع میشه هرچی جمع میکنم کم میشه از ضرب که مپرس آه !
ღ♥ღ
مهندس کامپیوتر :
ای آنکه مرا دی سی کرده ای و در وجودم ویروس بلاستر 2003 فرستاده ای کی دوباره من را ری پیر خواهی کرد ؟ به فریاد گرافیکم برس!
ღ♥ღ
دکتر :
چند سالی است که به زخم مریضانم مرحم میگذارم و از چنگال مرگ رهایشان میکنم ! کو طبیبی که به زخمم مرحم گذارد و دلم را آزاد گرداند !
ღ♥ღ
ساغی :
می میدهم و غم کسان میگیرم از لطف تو می کجا غمین میبینم حالا که شدم عاشق ودل در بند است می را ز شفا بیچاره ترین میبینم!
ღ♥ღ
عینک فروش :
اگر روزی بگویم عاشقم بر من نخندید که شغلم عاشقی دارد فراوان بسازم بهر هر چشمی من عینک گرفتارم کند چشمی چه آسان