روزی روزگاری نویسنده جوانی از جرج برنارد شاو پرسید:
«شما برای چی می نویسید استاد؟»
برنارد شاو جواب داد:
«برای یک لقمه نان.»
پسره بهش برخورد. پس توپید که:
«متاسفم. برخلاف شما ما برای فرهنگ می نویسیم.»
و برنارد شاو گفت:
«عیبی ندارد پسرم. هر کدام از ما برای چیزی می نویسیم که نداریم.»
سلام دوست عزیز من آمدم و رو تبلیغاتت کلیک کردم شما هم بیا کلیک کن
یا علی مدد